۱۳۸۹/۰۴/۲۲

عصر روز تابستان


دلم روزهای بسیار گرم کودکی ام را می خواهد

با خنکی بی دریغ آب حوض

۱۴ نظر:

  1. منم دلم تابستونای دوران کودکی رو میخواد.تابستونایی که تو کوچه فوتبال بازی میکردیمو و کلی شیطنت داشتیم
    ما اون موقع ها حوض نداشتیم که بعد بازی بپریم توش و خنک شیم ولی باید حالی بده ها

    پاسخ دادنحذف
  2. حوض نداشتیم ولی همیشه توی حیاط شلنگ آب رو روی سر همدیگه می گرفتیم ، آخ که چقدر حال می داد .

    پاسخ دادنحذف
  3. دل من اما روزهای سرد زمستان با سوز سرما روی صورتم و سوزن سوزن باران روی پلک هام .

    پاسخ دادنحذف
  4. ما هم مث الهام اینا حوض نداشتیم ولی میرفتیم توی حیاط با شیلنگ به همدیگه آب میپاشیدیم. واقعن یادش بخیر. عجب لحظه های نابی بود.

    پاسخ دادنحذف
  5. ما نه شلنگ داشتیم نه حیاط
    آپارتمانی بودیم
    ولی کل عمرمون رو تو استخر سپری کردیم:))

    ولی عکستو دیدم یخم شد
    کلییی کیف داد

    پاسخ دادنحذف
  6. من خنکی بی دریغ حوض رو میخوام
    ولی روزهای گرم و سرد و معتدل و ابری و بارانی با مه غلیظ صبحگاهی کودکیم رو اصلا

    پاسخ دادنحذف
  7. سلام دوست عزیز آنها از تفکر میترسند واز کسانی که فکر میکنند پس تولید فکر کنیم وبلاگ خوب و پرباری دارین خوشحال میشم در راه آزادی و آگاهی با هم همکاری کنیم اگه مایل بودین تبادل لینک کنیم اگه خواستین منو به اسم آگاهی لینک کنین و خودتون هم بگین به چه اسمی لینکتون کنم ممنون میشم
    مصلحت امروز ایران در دست‌های ماست. آینده‌ی ایران در سر زانوان ماست که نمی‌خواهیم در برابر شنیع‌ترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که می‌خواهد بر جان ما حاکم شود.

    پاسخ دادنحذف
  8. سلام
    چی بکم؟؟ ... فقط میتونم بگم مطالبت عالی بود ...

    پاسخ دادنحذف
  9. آخ گفتی...
    چقدر دلم برای اون حوض آبی تنگ شده.واسه وقتایی که روزهای گرم تابستان با دوچرخه ام طوافش میکردم و گیلاسهای تازه زیباترین زینت گوشهایم بود...

    پاسخ دادنحذف
  10. امان از دست ریدر که نمی ذاره به وبلاگ سر بزنیم.

    پاسخ دادنحذف