۱۳۸۹/۰۵/۲۵

دل باخته


روزی می رسد که برگ برنده ات دل می شود

ولی تو دیگر حاکم نیستی

۲۳ نظر:

  1. مهم اینه که برگ برنده داشته باشی
    حالا حاکم هم نباشی
    با برگ برنده ت حاکم هم خواهی شد

    پاسخحذف
  2. با نظر رضا ابر مرد! قمار باز به شدت موافقم..

    پاسخحذف
  3. در ادامه(به علت تشویق های بهانه)اینم بگم
    لزوما کسی که حکم میکنه حاکم نیس
    حاکم اونیه که برگ برنده داره

    پاسخحذف
  4. از تهِ دل بازی کن.اگه حاکم هم نباشی باز برنده خواهی شد.

    پاسخحذف
  5. به نظر من
    به جبر روابط انسانی و اجتماعی
    هیچ‌وقت کسی که برگ برنده‌اش دل باشه حاکم نیست
    نمی‌تونه حاکم باشه یعنی

    پاسخحذف
  6. هم لایک به پست

    هم به کامنت سینا و علی توامان چون هر طرف یه روی قضیه می تونه باشه

    پاسخحذف
  7. لاییییییک ،خیلی زیاد

    پاسخحذف
  8. راستی یه چیزی رو یادم رفت بگم

    تیتر محشره

    پاسخحذف
  9. در بازی حکم زندګی مهم این نیست که دست خوب داشته باشی، مهم این است که یار خوب داشته باشی.

    پاسخحذف
  10. این خیلی زیبا بود واقعا

    ممنون

    پاسخحذف
  11. همیشه همینه، بالاخره یه عیبی هست، انگار نمیشه دوتا مطلوب رو همزمان داشت...
    تعبیرت خیلی جالب بود :*

    پاسخحذف
  12. شاید با کمی تجربه وهوش بشه برنده شد بدون اون که حاکم نباشی امیدوارم شما هم اون روز پیروز باشی
    راستی من تازه با وبلاگتون آشنا شدم خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم من شما رو به اسم وبلاگتون لینک کردم شما هم اگه مایل بودین به اسم آگاهی لینکم کنید ممنون میشم

    پاسخحذف
  13. منظورت این شعره:یادت باشه یه روز دور یا نزدیک با چشم تر میای پیشم دوباره...ولی اون روز چه دور باشه چه نزدیک پشیمونی برات سودی نداره...تو هم مثل این شعر زیبا گفتی

    پاسخحذف
  14. واقعا درسته ... من خودم این رو دقیقا دارم تجربه میکنم ...
    وقتی به احساس ت گوش بدی و بر اساس اون عمل کنی ... دیگه حاکم نیستی ... و چقدر لذت داره حاکم نبودن .. نه؟

    پاسخحذف
  15. پستت رو نباید تحلیل نکرد.
    لذتبخش بود بدون هیچگونه تحلیلی.

    پاسخحذف
  16. http://www.mahiyehoz.blogfa.com/post-348.aspx

    پاسخحذف
  17. سلام

    ای بابا!
    ما که دزد نیستیم اما ...
    من خیلی وقت ها شده است که مطلبی را در وبم گذاشته ام که عامدانه لینک منبع را نگذاشته ام.با این که می دانم کار اشتباهی است ... حتی یک بار نامه محمد نوری زاد را گذاشته بودم و اسمش را ننوشته بودم و طرف آمد مرا به باد فحش و ضیحت گرفت ...
    اینکه لینک مطلب را نگذاشته ام و یا اینکه اسمی نبردم سرقت مطلب شما نیست ! هر چند این مضمون را می رساند که این کار را کرده ام ...
    الغرض !
    ببخشید !
    ایکه مطلب شما را در وبم گذاشتم حس خوبی بود که در این روزهای داغون به من داد !
    باز هم شرمنده !
    و ببخشید هر چند این کار عامدانه بود اما نیت بدی نداشتم ...

    پاسخحذف