یک دقیقه سکوت
۱۳۸۹/۱۲/۰۵
برسد به دست فیلترچی !
حالا که کفش هایم را برده ای
به خیالت دیگر نمی
دوم ؟
۱۳۸۹/۱۱/۲۰
بن بست انتظار
انتظار را از کوچه های بن بست بیاموز
که دل خوش به تماشای هیچ رهگذری نیستند
چشم به راه آمدن کسی می نشینند که اگر بیاید ، ماندنیست
۱۳۸۹/۱۱/۱۸
چرا ترسیدیم ؟
باید محکمترین ضربه را می زدیم
دست کم یک بار
بی ترس از شکستن شیشه های همسایه
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)